جدول جو
جدول جو

معنی فراز آمدن - جستجوی لغت در جدول جو

فراز آمدن
رسیدن، نزدیک شدن، پیش آمدن، بازآمدن، پدید شدن، برای مثال به خسته درگذری صحّتش فراز آید / به مرده درنگری زندگی ز سر گیرد (سعدی۲ - ۳۹۸)
تصویری از فراز آمدن
تصویر فراز آمدن
فرهنگ فارسی عمید
فراز آمدن
نزدیک آمدن پیش آمدن، رسیدن، وارد شدن، بالا آمدن، بهم آمدن بسته شدن، پدید آمدن خلق شدن، یا فراز هم آمدن، گرد آمدن جمع شدن
فرهنگ لغت هوشیار
فراز آمدن
((~. مَ دَ))
نزدیک شدن، رسیدن، دسترسی پیدا کردن، وارد شدن، بر شدن، بالا رفتن، بسته شدن، پدید آمدن
تصویری از فراز آمدن
تصویر فراز آمدن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دراز آمدن
تصویر دراز آمدن
طولانی گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
نزدیک آمده پیش آمده، رسیده، وارد شده، بالا آمده، به هم آمده بسته شده، پدید شده مخلوق آفریده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا آمدن
تصویر فرا آمدن
پیش آمدن، اتفاق افتادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرا آمدن
تصویر فرا آمدن
پیش آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از براه آمدن
تصویر براه آمدن
ارشادوهدایت نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراز آوردن
تصویر فراز آوردن
فراهم آوردن، گرد کردن، پیش آوردن، برای مثال نوبهار آمد و آورد گل تازه فراز / می خوش بوی فراز آور و بربط بنواز (منوچهری - ۵۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرود آمدن
تصویر فرود آمدن
به زمین نشستن مثلاً هواپیما فرود آمد، پایین آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراهم آمدن
تصویر فراهم آمدن
حاصل شدن، به دست آمدن، تالیف شدن، گرد آمدن، جمع شدن
فرهنگ فارسی عمید
باز کردن (در و مانند آن) گشادن گشودن، بستن (در و مانند آن) مسدود کردن (از اضداد) : حضور مجلس انس است و دوستان جمعند و این یکاد بخوانید و در فراز کنید. (حافظ)، نزدیک کردن، پیش آوردن پیش بردن، بنا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراز دادن
تصویر فراز دادن
پس دادن (چیزی را) مسترد داشتن، باز دادن مجددا دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراز بردن
تصویر فراز بردن
نزدیک بردن پیش بردن
فرهنگ لغت هوشیار
پیش آوردن آوردن، یافتن حاصل کردن، فراهم آوردن گرد کردن جمع کردن: فراز آورد گونه گون سیم و زر، کشانیدن به جایی یا بسوی چیزی، فرود آوردن، پدید آوردن، بالا کشیدن برآوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرود آمدن
تصویر فرود آمدن
نزول کردن پایین آمدن، پیاده شدن (از اسب و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراهم آمدن
تصویر فراهم آمدن
جمع شدن گرد آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گران آمدن
تصویر گران آمدن
ناگوار افتادن، دشوار افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هراس آمدن
تصویر هراس آمدن
ایجاد ترس شدن: (ذ به یزدان هرآن کس که شدناسپاس بدش اندرآید زهر سو هراس) (شا. لفااق. 191)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرود آمدن
تصویر فرود آمدن
((~. مَ دَ))
پایین آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراز کردن
تصویر فراز کردن
((~. کَ دَ))
باز کردن، بستن، نزدیک کردن، پیش آوردن، پیش بردن، ساختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراز دادن
تصویر فراز دادن
((~. دَ))
پس دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراز بردن
تصویر فراز بردن
((فَ. بُ دَ))
نزدیک بردن، پیش بردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراز آوردن
تصویر فراز آوردن
((~. وَ یا وُ دَ))
آوردن، پیش آوردن، یافتن، به دست آوردن، فراهم آوردن، گرد کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گران آمدن
تصویر گران آمدن
((~. مَ دَ))
ناگوار افتادن، ناگوار آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرود آمدن
تصویر فرود آمدن
Descend, Land
دیکشنری فارسی به انگلیسی
спускаться , приземляться
دیکشنری فارسی به روسی
спускатися , приземлятися
دیکشنری فارسی به اوکراینی